درس
خوب تولدت تموم شد ماماني و الان 12 روزه ازش ميكذره و من باز كارهاي تو رو اين بار با يه پشتكار خوب شروع كردم و قول ميدم كنار نذارم كارات رو اينبار ،راستش دفعه قبل هم با توجه به صحبت هايي كه مامان جون و بقيه كردن كه مخالف اين هستن كه باهات كارهاي خواندن و يادگرفتن هر چيزي رو از الان شروع كنم من هم بيخيال شدم چون با مامان جون بحث زيادي رو كردم و همه هم موافق صحبت هاي مامان جون بودن ولي در كنارشم دايي وحيد عمو محمد و مامان بزرگ و عمه محبوبه موافق كاراي من بودن بلاخره بعد از 5 ماه گذاشتن كارات كه كلا كنار گذاشته بودم باز شروع كردم و تصميم گرفتم ديگه ولشم نكنم البته بماند كه مامان جون انگار خودشم ناراحت شده بود كه چرا بهم گفت كه اينا ...
نویسنده :
منا
18:36