گفته هاي كوچولوي ما
الان نزديك يك ماه اين كلمات رو ميگي
تاب تاب عباسي=تاتا ادادي
مامان=نانا
ناناي=نانا
مي مي=ننه
لي لي حوضك رو ميخوني البته فقط خودت ميفهمي چي ميخوني و دونه دونه انگشتاتم ميبندي
كيه =كي
اين چيه=ائي چيه
دو=دو
سه=س
دد=دد
وقتي ميگم سودا بوس پرت كن بوس پرت ميكني
زبونت كو ،زبونت رو نشون ميدي
وقتي كار خرابي ميكني ميگم سودا چه كار كرده تو هم ميگي اه
فعلا همينا رو يادمه اگه چيزي ديگه يادم افتاد اضافه ميكنم
ديروز خونه يكي از دوستام بودم كه بهم ميگيم آبجي از همكاراي قبلا ماماني بوده كه رفت آمد با هم پيدا كرديم براي تولدت يه كيف طرح كيتي با يه بشقاب داد دستش درد نكنه خيلي خوشگله
دايي حميد اينا ديروز اومدن خونه مون و شارژر دوربينم هم اوردن آخ به جون
به خاطر اينكه تو اصلا راضي نميشي كه دستات رو بگيرم و تاتي كني رفتيم يه راكر برات خريدم با يه چادر كودك خيلي دوسش داري مباركت باشه