عروسكم آنا

سلام  عزيزم مامان منا حسابي خسته شده اين چند روز همش درگيره خونه تكوني هستم و تازه بعد از 5 روز تونستم اتاق خواب رو كامل تموم كنم و انشالله اگه دخمل خوبي باشي تا آخر اين هفته تموم ميشه همش بهونه بيرون رو ميگيري همش ميگي دد ببخش ماماني رو 

كاملا از شير گرفته شدي ديگه حتي اشاره اي هم نميكني كه من مي مي ميخوام 

كاراي جديدت رو بگم 

اول اينكه هر دو روز 1 ليتر شير ميخوري

دوم اينكه ماماني وقتي مجرد بوددو تا  عروسك داشت به نام مهشيد و اميرعلي  خيلي دوستشون داشتم  جديدا بامهشيد ارتباط برقرا كردي 2 روز پيش بهت گفتم سودا  اين  ني ني اسمش مهشيده بعد تو گفتي نه آنا اولش فكر كردم نه حتمي همينطوري گفتي ولي هر بار ميگفتم مهشيد تو داد ميزني آنا  و بابا احمد گفت سر به سرش نزار و ديگه اسم عروسكت با انتخاب خودت عوض شد و شد آنا بهت ميگم آنا رو ببوس كن  نميدوني چه بوسي ازش ميكني

امروزم  طبق هميشه كار لباس شويي  تموم ميشه ، در لباس شويي رو باز ميكنم و ميگم لباسا رو بهم بده تك تك لباسا رو در مياري و يه ااااااااااا ميگي يعني بگير وقتي ميگيرم بعدي رو و اگه بهت نرسم ميندازيشون زمين  امروز براي اولين بار كار جديدي انجام دادي اين كه بهت گفتم سودا ديگه لباس نيست   بعد گفتي ديده ني وااااااااااااااي شاخ دراورده بودم بعد ديدي من ذوق كردم هي من ميپرسيدم تو هم ميگفتي نه ديده ني  

و كلمه نه رو كاملا باهاش آشنا شدي يه چيز بخوام بهت بدم و دوست نداشته باشي ميگي نه

دخترم امسال بابا احمد نمايشگاه كتاب دارن تو شيراز و احتمالا  هفته ديگه بريم اراك و تا  15 فروردين بابايي نباشه و تا بياد شايد 18 فروردين بياد دنبالمون خيلي ناراحتم مطمئنم مشكل پيدا ميكنم خدا كنه بتونم رو خودم كار كنم كه كمي صبور باشم

راستي يه خبر خوب ديگه بابا احمد با شريكش 3500 متر زمين خريدن تو آبسر و قبلا هم 250 متر تو رودهن گرفته بوديم بابايي ميگفت اوني كه تو رودهن رو خريدن 3 برابر شده ايشالله بزرگ كه شدي يه سرمايه خوب براي زندگي تو باشه عزيزم

 2 تا هدبند واست سفارش دادم خيلي خوشگلن بهت ميان مباركت باشه

امروز صبح با سه چرخه ات بردم بيرون داشتم با موبايل با بابا احمد حرف ميزدم كه يهو حواسم رفت و تو سرازيري بود با سه چرخه خيلي بد  خوردي زمين وااااااااااي بميرم مامان برات