سوداسودا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

عزیز دل مامان و بابا

15 ماهگي

1392/2/14 0:41
نویسنده : منا
860 بازدید
اشتراک گذاری
عزيزم 15 ماهگيت هم تموم شد و وارد 16 ماه شدي و باورم نميشه روز به روز بزرگتر ميشي و من در كنار تو هر روز خودم رو خوشبخت تر از ديروز ميبينم از زماني كه از شير گرفتمت عادت كردي كه حتمي دستت رو بندازي دور گردنم البته كوچولوتر هم بودي اين كار رو ميكردي شايد حدود 8 ماهگي ولي الان به صورت عادت شده هر چي من دستت رو از گردنم برميدارم با اينكه چنان لذتي ميبرم كه خدا ميدونه ولي از اونجاييي كه روانشناسان معتقد هستن كه نبايد كودك براي خوابيدن گوش يا دست يا هر نوع از اعضاي بدن رو به واسطه خوابيدن بگيرن منم دست تو رو از روي گردنم برميدارم ولي باز تو كار خودت رو انجام ميدي و جالب اينه 2 ماه پيش تو جايي خوندم وقتي كودك رو ميخواهيد بخوابانيد قبلش ماساژ بديد و حتي موقع بيدار شدن كودك اين كار رو انجام بديد باعث ارتباط بيشتر بين مادر و كودك ميشود و منم به خاطر اينكه پرنسس خونمون رو از شير گرفتم گفتم خوب راه خوبي هست براي ارتباط بين خودم و سودا ولي حالا اگه شب ها پشتت روماساژ ندم ميني زير گريه يعني ماساژم بده يه عادت بدي هم كه جديدا بعد از اينكه از اراك اومديم از رونيكا خانوم دختر خاله ات ياد گرفتي اينه كه ميگي آ يعني آب بعد كه استكان اب رو بهت ميدم شروع ميكني باهاش موهاتو شستن و بعد همون آب رو ميخوري راه رفتن رو به عنوان يه سرگرمي ميبيني اصلا تمرين نميكني مگه بخوام باهات بازي كنم و بگم تاتي كن بيا بغلم كه امروز كار جديدي رو انجام دادي شوت كردن با پاهات در حال راه رفتن انگار فكر ميكني با چهار دست و پا سريع تر ميرم چه كاريه تو ميدونمون هم تو چمن يا دور ميدون هم ميزارم خودت راه بري ميترسي و جيغ ميزني كه بغلم كن هر قت من و بابايي بغل هم هستيم سريع مياي وسطمون تا مياي بابائي ميگه حسود خانوم اومد وقتي ميخواي خودتو لوس كني نشونه ميگيري از پششت من يا بابايي رو بعد خودت رو ميندازي رومون 2 ماهي هست كه بوس ميكني واي كه عاشق بوس كردنت هستم وقتي بوسم ميكني تموم خستگي كه دارم از تنم مياد بيرون وقتي بخواي حرف بزني در كنار زبون شيرينت دستت هم باهاش حركت ميدي و تند تند شروع به تعريف كردن ميكني امروز برده بودمت دور ميدونمون تاتي كني كه يهو شروع كردي غرزدن و نميدوني چطوري زده بودي رو گاز كه برسوني خودتو به سه چرخه ات يهو ديدم هههههه يه پسر بچه كوچيك كه مامان بزرگش گفت 2 سالشه اومده بود دست ميزد به سه چرخه ات با زبون خودت انقدر بهش غر زدي و جالبه دستات رو به سمتش اشاره ميكردي خوب يه عادت بدي كه ياد گرفتي نميدونم كجا ديدي اينه كه دست ميزني به دماغت تا دستت رو برميدارم ميزاري تو دهنت اين پستم با همه پستام فرق داره فرقش هم اينه كه تو اين پست عكسهايي كه پر از خاطره از دوستان شركتمون هستش رو ميزارم


برای دسترسی به این مطلب و نظرات آن، کلمه عبور اختصاصی را وارد کنید