عکسای تولد
به زودی آپ میشوم با عکسای تولد
خیلی دیر شد الان یک ماه میخوام عکس های تولدت رو بذارم ولی هر بار یه چیزی میشه
اینم از عکسای تولد عسلمون
اول از همه میریم سر تزئینات
همه رو خودم درست کردم
اینم عکس های آتلیه ای دخترم که به عنوان گیفت به هر خانواده داده شد
تو عکس ها هم معلومه بادکنک ها اندازه اش متفاوت بود هر کدوم یه شکل در میاومد و بچه ها با باد کردن هر کدوم میگفتن شبیه چی شده
از همون اول هم به اصرار من که باد کنید زیاد اینا بادکنک هاشون بزرگ میشه 20 تاشون ترکید البته بعد از باد کردن و نیم ساعت هم گذشته بود مجبور شدیم همه رو دوباره در بیاریم و همه رو بادشون رو کم کنیم
خوب برسیم به کیکمون
به سالوت سفارش دادم واقعا و واقعا خوشمزه بود خیلی خوشم اومده بود فوق العاده خوش مزه بود
اینم بهترین قسمت تولد برای دخترم
از یک هفته پیش یه شمع خریدم و شما در حال امتحان کردن و دیگه ول کنم نبودی تا میرفتم آشپزخونه میگفتی مامان تشکر ،ممنون خواهش میکنم شمع بده سزه فوت کنه تولدشه
پارسال خودتو مشغول کردی با چیپس امسال با پفک
تو چه فکری
عکس هر دو مامان بزرگ ها
از سمت راست مامان بزرگ(مامان بابایی)سمت چپی هم مامان جون (مامان مامانی)
خوب برسیم به قسمت اصلی تولد غذا ها
امسال غذای کمتری رو دادم چون شما بزرگتر شده بودید و واقعا سخت بود
غذاها :حلیم بادمجان ،سالاد توپی،قورمه سبزی، دلمه و ژله تو پوست پرتقال،و مخلفات دیگه
غذاها خیلی خوشمزه شده بود از خودم تعریف نباشه یه طوری بود که غذا باقی نموند
از غذا ها بگذریم میمونه بحث کادو ها که همه پول نقد بودند به جز زن عمو عارفه که یه خانه سازی چوبی اورده بود دستشون درد نکنه و دایی وحید هم یه کیف فوق العاده خوشگل با یه پکیچ کامل رنگ آمیزی که عکس میگیرم و به همین پست اضافه اشون میکنم میمونه کادو منو بابا احمد که روز خوده تولد برات گرفتیم یه الکنگ و یه بخشی هم پول تو یه حساب برای شما
روز 12 بهمن هم تولد اصلیت بود که روز شنبه باز رفتم از سالوت یه کیک خریدم البته به خوشمزه گی سفارشیش نبود و یه تولد چهار نفری گرفتیم من و بابا احمد و مامان جون و عسل خانوم (سودا جونم) و الکلنگ هم از خانه فراز کودک سفارش دادم و برام آوردن
شمع روز تولدت هم انداختیم رفت تو خونه شمع نداشتیم مجبور شدم اینو بذارم آخه من نمیدونستم انداختنش رفته