ولنتاين
ولنتاين مثل تو هيچ گلي پر از عطر و بوي محبت و عشق نيست
مثل تو هيچ ستاره درخشاني در آسمان زندگي نيست
تو پاكترين عشق روي زميني،مثل تو يار باوفايي در اين زمانه نيست
تو يك هديه با ارزش از طرف خدا براي قلبمي
تو يك طلوع دورباره در غروب تلخ زندگي ام هستي اين متن روي كارتم بود كه به بابا احمد داده بودم با اينكه اون روز هم كمي، اذيت كردي منو با اين حال به كارام رسيدم براي شام ژله آكواريوم مخصوص ولنتاين با سالاد الويه اونم مخصوص ولنتاين با قرمه سبزي كه غذاهاي مورد علاقه بابايي بود رو درست كردم البته به قول بابا احمد همه غذاهايي كه منا جوني درست كنه مورد علاقه منه
كادوي مامان منا به بابا احمد:يه عروسك مار به مناسبت سال مار ،عطر ،يه شمع مخصوص ولنتاين ،يه جام كه با حرارت بدن شروع به جوشيدن ميكرد كه بابايي ميگفت اين قلب منه كه براي منا جوني داره قل قل ميكنه،گل فانتزي،و يه آويز طرح سك براي مبايل
اين اولين سالي بود كه حضور داشتي وقتي رفتم براي خريد براي بابا احمد ميگفتم سال ديگه سودا ميگه مامان من انتخاب كنم
امسال كه به خاطر اينكه تنهايي رفتن خريد با تو بدون كمك برام سخت بود مجبور شدم نزديك خونمون كه كادوهاي فانتزي هم ميفروشه خريد كنم
كادوي بابا احمد هم به مامان منا و سودا جوني پول نقد بود
