سوداسودا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

عزیز دل مامان و بابا

ینجا همه چیز درهمه

1391/3/18 19:40
نویسنده : منا
493 بازدید
اشتراک گذاری

 

ا

خیلی وقته که نیومدم بنویسم ولی قول میدم هرچیزی که یادمه رو بنویسم

1. از شرکت با یه مکافاتی زدم بیرون

2. رفتم اراک واسه جشن خاله میترا    

3. تقریبا تمومه اراکیا (همه)فهمیدن من باردارم وهمه تعجب کردند

4. دوست بابائی(عمو حمید)یه ربع سکه به عنوان هدیه داد

5. جنسیت عزیزم مشخص شد(دختر)

6. ازشرکت همش باهام تماس میگیرن که بایدبیام شرکت

7. دو هفته رفتم اراک وکلی خوش گذروندم

8. خاله میترا و زن دائی آزاده هرکدوم واست یه لباس خوشگل گرفتن

9. یک هفته خاله میترا با رونیکا و امیرمحمد اومدن خونمون

10. واسه تولد بابائی یه ساندویچ ساز خریدم

11. یه هفته رفتم خونه مامان بزرگ

12. میون اسمهای(چکامه،هیلا،وندا،مانا،روژین ،ژینوس )بلاخره اسمه سودا انتخاب شد

13.صدای قلب سودا جون رو تو هفته 18 بارداری شنیدم

14. اولین لگدی که به مامانی زدی تو هفته 19بارداری بود

15. مامانی 8 کیلو اضافه کرده در واقع باید5 کیلو اضافه میکردم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)