سوداسودا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

عزیز دل مامان و بابا

مامانی اومدددددددددددددددددد

1391/7/9 23:52
نویسنده : منا
600 بازدید
اشتراک گذاری

واااااااااااااااااای مامانی چند روز پیش اومدم یه عالمه مطلب برات نوشتم بعد اومدم دیدم همه پریده این قیافه مامانی شد تو اون لحظه 

دوباره اومدم یه عالمه نوشتم اومدم ویرایش و بازسازی رو زدم دیدم ارور داد و همه مطالبم پرید  این مامانیه الان واااااای نمیدونی چقدر حالم گرفته شد

وااااااااااای که خسته شدم الان سومین بار که مینویسم و همش ارور میده و مطالبم میپره 

حالا یه بوس گنده به مامانی بده تا انرژی بگیرم

خوب بسمه الله

 

اول از همه بگم دو بار رفتیم اراک اولین بار خیلی بیشتر خوش گذشت به من، به شما هم فکر کنم همین طور بوده راستش دفعه اول قبل از عید فطر بود و دفعه دوم هم 12 شهریور بود بعد از اینکه شما رو بردم چکاپ که عزیزم پایان 6 ماه وزن 7400 و دور سر41 و قد68 

داشتم میگفتم دفعه دوم رونیکا دختر خاله همش میومد بوست کنه ولی چند بار چنگت زد نه اینکه بخواد بزنتت هاااااا نه میخواست باهات بازی کنه

به خاطر همین من همش مراقب تو بودم به خاطر همین کلافه شده بودم موقعی که خواب بودی میومد بیدارت میکرد موقعی که بیدار بودی میخواست باهات بازی کنه و تازه اگه یکی هم میخواست بغلت کنه که نگو میگفت فقط باید همه دختر خاله ات رو بغل کنه ولی نمیدونی این دختر خالهات چه جیگریه   

بله همین طوری بالا و پایین ویپرید از همینجا یه بوس گنده واسه رونیکا که خاله عاشقشه 

داشتم میگفتم انگار 2 تا بچه داشتم وااااااااای خدا به داده اونایی که دو تا بچه دارن برسه

 

دیگه اینکه تولد بابای بود یه تولد 3 نفره بله اولین تولد 3 نفره 

 

 

  

 

بعد اینکه خاله مینا یکی از دوستای نی نی سایت مامانی هم اومد خونمون و یه کادو خیلی خوشگلم واسه شما اورد  از همینجا از طرف سودا جون از خاله مینا یه بوسسسسسسسسسسسسسس گنده میفرستم  

بعد اینکه شما هم خیلی بازی کردی با پویان جون و نمیدونم به هم چی میگفتید در گوش هم ههههههه

 پویان خاله دستاتو بیار پایین فدات شم تا یه عکس خشمل ازتون بگیرم

 

 

بعد اینکه روز دختر بود ،مامانی روزت مبارک با کمی تاخیر اونم به خاطر اینه که همه مطالب من پرید ببخشید  

 

عزیزم امروز روز توست           

امیدورام از لحظه لحظه زندگیت لذت ببری               وبه تمام خواسته های زندگیت برسی

 

      

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

سیا کیا
9 مهر 91 0:48
خوش بحالتون چه عالییییییییییییییییی
کلی حال کردم افرین که رفتید پیش هممممممممممم
چقدر خوبببببببببب کاش هممون میشد یه جا جمع شیم از بچه هامون همه با هم عکس بندازیممممممم
بوسسسسسسس واس این دوتا مموش خوشمل

واقعا کاش همه نزدیک هم بودیم ولی خوب جاش هر شب با هم میچتیم و تجربیاتمون رو درباره کوچولوهامون میگیم به هم

مینا مامی پویان
9 مهر 91 1:06
جیگرتو خاله بخورم سودا جونم که انقدر شما خوش خنده ای خالهههههههههههه

چقدر اون روز خوش گذششت یادش بخیر
[hr
آره واقعا خیلی خوش گذشت بیا بازم مینا کاش نزدیک بودیم زیادتر همو میدیدم

soli مامان ادرینا
9 مهر 91 23:11
وایییییییی منم میخوامممممممم وای آدری حسودیش شدههههههههههههه

ای جونم که نازین هردوتاتون قربون خنده هات سودا نمکی جیگر ... پویان جونم قربون اون تیپ دختر کشت بشمممم

خوش بحالتون واعقاااااااااااااااا خیلی خوبه که همو دیدین ...
حسابی مموشا ببوسین واسمممممم


مرسی عزیزم .ممنون
اره واقعا کاش همه نزدیک هم بودیم