سوداسودا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره

عزیز دل مامان و بابا

ميخوام سرمو بكوبونم به ديوار

1391/11/24 19:53
نویسنده : منا
621 بازدید
اشتراک گذاری

آره ماماني از دست تو ميخوام سرمو بكوبونم به ديوار ديونم كردي حتي نميتونم برم يه ليوان آب بخورم تو روز به خدا خسته شدم احساس ميكنم كه خيلي عصبي شدم قبلا اينطوري نبودم ولي الان خيلي عصبي شدم و همه اينا به خاطر تو هستش حتي براي استراحتم نميتونم برم اراك پيش مامان جون اينا از بس اونجا هم غريبي ميكني و بدتر ميشه اخلاقت نه ميرسم روزا كارامو بكنم نه ميتونم غذا درست كنم قبل از اينكه بدنيا بياي يه روز نبود كه من تو خونه آرايش نكنم و بابايي منو بدون آرايش نميديد حالا برعكس شده همش ميگم پس كي ميشه كه من بگم سودا برو نيم ساعت ديگه ميام پيشت كه ببينم چي ميگيناراحت 

فردا واكسن يك سالگيت رو بايد بزني

متاسفانه بابا احمدم درك نميكنه همش ميگه مديريت كن ،پس بقيه چه كار ميكنن،مگه ميشه سودا مگه به تو چه كار داره اون موقع كه ديگه سرمو ميكوبونم به ديوار

تازگي ها هم موقع شير خوردن گاز ميگيري 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)