سوداسودا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

عزیز دل مامان و بابا

واکسن 2 ماهگیت

1391/5/8 18:50
نویسنده : منا
225 بازدید
اشتراک گذاری

واکسن دوماهگی

ههههههه چقدر از این فونت خوشم میاد

دیروز با مامان بزرگ رفتیم واکسن 2 ماهگیت رو زدیم ساعت 9.5 بود و عزیزم ساعت

12 تبت شروع شد مامان بزرگم اومده بود خونه ما که کمک حالم باشه ازاینجامن از طرف شما تشکر میکنم از مامانی و بابائی هم که مثل  همیشه کار بازم کار  منم خیلی دلم گرفت زدم زیر گریه مامان بزرگتم که میخواستبهمندل داری بده وقتی  دید که من خیلی دارم گریه میکنم شروع کرد به دلداری دادن من  تا بعدظهر شد که بابائی اومد بهش گفتم نمیخوای یه زنگ بزنی حال دخترت رو بپرسیبابایی هم  گفت منا جونی ببخشید من سرم به کارم مشغول بود

من و بابائی افتاده بودیم به جونت یکی دستت رو خنک کنه اون یکی پاهاتو شبم بود دوتایی خسته خوابیدیم که مثلا ساعت 2 بیدار بشیم که یهو من با صدای عزیزم بیدار شدم بلهتبت رفته بود بالا و ما هم خواب مونده بودیم بابائی میگفت من همش چکش میکردم تازه این طوری شده منم که فقط گریه که من مادر بدیم تا بلاخره ساعت 7 تبت به کل اومد پایین آخ به جونم من اصلا طاقت اشکای تو رو ندارم 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)