بازی
تو این روزا فکرم مشغول اینه که چه طور باهات بازی کنم و چه بازی هایی که هم تکراری نباشه هم سرگرم کننده باشه میدونم که یه پر کوچیک هم میتونه تو رو مشغول کنه ولی میخوام یادگیری هم توش باشه به خاطر همین امروز چند تا کاغذ رنگی رو اوردم یک سمتش رو به تو دادم یه سمتش هم خودم و با کمک مامانی کاغذ ها رو پاره میکری بعد که یاد گرفتی که به جای اینکه بزاری تو دهنت میتونی پاره شون کنی مشغول پاره کردن شدی نمیدونی چه تلاشی میکردی ههههههههه اگه نمیتونستی پاره کنی یه نگاه به من میکردی که نمیتونم بعد مامانی یکمه اون کاغذ رو پاره میکرد که راحت بتونی پاره کنی و من اونایی که تو پاره کرده بودی رو ریز ریز میکردم یه یک ساعتی با هم مشغول بودیم خیلی خوش گذشت مامانی